دو سه روزی رفته بودیم شمال به اتفاق همسرم...
رفتیم رامسر و جاده جواهرده و...خلاصه با اینکه تمام مدت بارون میبارید اما خیلی زیبا و رویایی بود
وقتی برگشتم تهران دلم خیلی گرفت...
اولین حسی که بهم دست داد این بود که ما اینجا اسیریم اسیر بین شلوغی و هیاهو و دود و آهن!
ما اینجا زندگی نمی کنیم فقط بردگی می کنیم!
آره واقعا ما اسیریم !
جواهر ده خیلی زیباست
ما هم لز شمال رفتیم مشهد
برگشتنی یه جوجه ی دیگه خریدیم!!
عجبا! تو همون یه دونش مونده بودید که! :))